فقط جک


 

ترکه  داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد

دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

ترکه میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟

 

 

ترکه با احساسات دوست دخترش بازی می کنه 3 بر 1 شکست می خوره



به ترکه می گن :بیا این عرقو بخور. ترکه می خوره و بعد از 10 دقیقه میگیردش .بهش میگن آب بود که خوردی.می گه : دیر گفتین دیگه منو گرفته

ترکه طناب بسته بود به کمرش می گن چرا این کارو کردی؟می گه می خوام خودکشی کنم .می گن خوب احمق ببند به گردنت .می گه نه بابا بستم به گردنم دیدم دارم خفه می شم بستم به کمرم


 

ترکه با هزار بدبختی می ره امریکا تا داریوش رو ببینه .خلاصه بعداز کلی مکافات داریوش رو می بینه .به داریوش می گه داریوش جان من بعد از کلی بدبختی اومدم اینجا تا اهنگ کفتر کاکل به سرو واسم زنده اجرا کنی!!!

 


به ترکه می گن چی شد ترکه شدی ؟ می گه: بچه بودم خر گازم گرفت واکسن که نبود اون موقع ها

 


زن ترکه به ترکه میگه: شوهر همسایه هر روز صبح که میخواد بره سر کار زنش رو میبوسه! تو چرا این کار رو نمی کنی؟ ترکه  میگه: آخه من که زنه رو خوب نمی شناسم

 


ترکه می افته توی چاه، می گه خوب شد تهش سوراخ نبود!

 


ترکه لکنت زبون داشته بهش میگن همیشه زبونت میگیره؟

میگه نه فقط وقتی حرف میزنم!

 


به ترکه میگن با ارّه برقی 100 تا درخت  قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه


 

… ترکه میره سربازی تو صف بوده سروانه میگه به چپ چپ به راست راست میبینه ترکه همینجوری وایستاده میگه تو چرا به فرمانم عمل نمیکنی؟ ترکه میگه جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیرید بعد من انجام میدم

 


به  ترکه  میگن :دیشب اسرائیل  لبنان رو  زد..می گه :جون من ..مگه ایتالیا اول نشده بود

 


دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن  , پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟ دختره میگه: نمی دونم, پسره میگه: بذال من بلم زیل پتو ببینم, میره و میاد میگه: تو دختلی, دختره میگه از کجا فهمیدی؟؟؟؟میگه: آخه جولابات صولتیه

 


ترکه  و زنش دعواشون شده بوده، ‌با هم حرف نمی‌زدند. زن  ترکه  وقتی شب میره بخوابه، یک یادداشت برای  ترکه  می‌گذاره که: منو فردا ساعت 6 بیدار کن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا میشه، ‌می‌بینه ترکه  براش یک یادداشت گذاشته که: پاشو زنیکه خر!

ساعت شیشه!!!

 


ترکه  زنگ میزنه رادیو میگه الووو ببخشید اونجا رادیو ؟؟؟ ...میگه بله بفرمایید

 

 میگه اقا الان صدای من پخش میشه؟؟؟...میگه بله شما بفرمایید

 

 میگه آقا صدای من تو نانوایی هم پخش میشه؟؟؟...یارو عصبانی میشه میگه اره بابا حرفتو بزن

 

 اونم میگه الوو اصغر نون نخر مامانت خریده

 

 


ترکه  داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال

 

چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و

 

 نه دو نفر خیلی بود


 

ترکه زنگ می زنه به دکتر خانوادگیشون، می گه: حال پدرم اصلا خوب نیست بیاین و نگاهی بهش بکنید.

دکتره میگه: من پرونده بابای شما رو خوب خوندم و می دونم باباتون کاملا سالمه فقط خیال می کنه که مریضه اصلا جای نگرانی نیست.

بعد از یک هفته دکتره زنگ می زنه به ترکه تا حال پدرش رو بپرسه می گه: خوب، حال پدرت چطوره؟

ترکه میگه: والا نمی دونم، فقط از دیروز تا حالا خیال می کنه که مرده

 


به ترکه می گن تولدت مبارک! می گه: خیلی ممنون تولد شما هم مبارک

 

 

شاد و خندون باشید