جک اس ام اس آفلاینی...

 

اس.ام.اس

 

تو زیبا .. تو ماه .. تو دوست داشتنی .. تو مهربون .. تو جذاب ... تو بهترین .. تو بی نظیر ... تو یه فرشته .. اما من چی ؟ یه آدم خالی بند

 

چیه تا اس ام اس می یاد مثل این آدمای ندید بدید .. زرتی می پری روی گوشیت .. هیچ خبری نیست .. کارتو بکن

 

هر وقت تونستی برف رو سیاه کنی.. پر کلاغ رو سفید کنی .. آتیشو بوس کنی .. توی آب یه نفس عمیق بکشی .. اون موقع منم می تونم فراموشت کنم

 

nobody loves u….nobody wants u…nobody wants to listen u .. and even nobody wants to make u happy..dont cry honey… my name is nobody

 

غروب شد .. خورشید رفت .. آفتابگردان به دنیال خورشید می گشت .. ناگهان ستاره ای چشمک زد .. آفتابگردان سرش را پایین انداخت .. گلها هرگز خیانت نمی کنند

 

امیدوارم در این سال جاری پله های ترقی را یکی یکی طی بکشید

 

اسمت را روی کاه نوشتم خراب شد .. اسمت را روی شمع نوشتم آب شد .. اسمت را وی قلبم نوشتم شکست .. جمع

کن بابا خودتو با این اسمت

 

الهی تو ماه بشی من زمین .. تا سالی یه بار دورت بگردم و تو هم سالی 365 بار دور من بگردی

 

یه بابایی می ره خیاطی می گه این پارچه رو آوردم برام کت شلوار بدوزی .. فردا نیام بگی سوزنم شکست ...برق نبود .. چرخم خراب شد .. اصلا پدرسک بده نمی خواد بدوزی

 

دوستای خوب آدم مثل ستاره های آسمون می مونن .. با اینکه اونا رو نمی بینی اما می دونی همیشه سرجاشون هستن

 


.
.
.
Do
.
.
.
Dosett
.
.
.
Dosetta

 

:ilokso nok loobahg maziza ..  یه ضرب المثل روسی می گه

 یعنی تو برام عزیزترینی .. آخر هم بخونیش همون معنی رو می ده جالب اینکه اگه از

 

به من گفتی آنقدر دوستت دارم که برایت می میرم .. باورم نشد . به او گفتم بمیر .. سالهاست که در تنهایی پژمرده ام ..کاش امتحانش نکرده بودم

 

وقتی که بود نمی دیدم ...وقتی که می خندید نمی شنیدم .. وقتی دیدم که نبود .. وقتی شنیدم که نخندید .. حیف شد که نیست

 

برو به جهنم .

.

.

.

 

.

چون فقط تویی که می تونی بهشتش کنی

 

بی تو نه کار جهان لنگ شده نه بین زمین و آسمان جنگ شده نه کوه شده اب و نه دریا شده خشک اما دل من برای تو تنگ شده

 

یه بابایی میره جوراب فروشی میگه آقا من یه جوراب میخوام، فروشنده میگه مردونه ؟ میگه دستشو دراز میکنه دست میده میگه : مردونه

 

وقتی که گریه کردیم گفتن بچه ای

وقتی خندیدیم گفتن دیوونه ای

وقتی جدّی بودیم گفتن مغروری

وقتی شوخی کردیم گفتن سنگین باش

وقتی حرف زدیم گفتن پرحرفی

وقتی ساکت شدیم گفتن عاشقی

حالا که عاشقیم میگند دوست نداریم.

 

اگه یه آقای پیری با شلوار و بلیز قرمز ، ریش و سیبیل سفید اومد انداختت تو یه دونه کیسه ، بردت ، تعجب نکن ، چون من تو رو از بابانوئل خواستم

 

روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست .. بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

 

اگه من و تو دو تا برگ پاییزی بودیم حتما من زودتر از تو خشک می شدم و می افتادم .. چون می خوام وقتی که تو می افتی توی آغوش من بیفتی

 

کنار آشیانه ی تو آشیانه می کنم.. فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم ... کسی سوال می کند به خاطر چه زنده ای ؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم ..

 

!

..

..

..

؟

.

..

..

!!!؟؟

.

..

..

گذشت اون زمانی که این پایین یه چیزی بود ..

 

امروز سالگرد تولد جواد یساریه .. اگه کسی رو می شناسی که خیلی جواده این اس ام اس رو براش بفرست

 

در شبان غم تنهایی خویش .. عابد چشم سخن گوی توام .. من در این تاریکی .. من در این تیره شب جانفرسا .. زائر ظلمات گیسوی توام

 

تعریف عشق در کودکی : عشق یعنی بذالی اونم از پفکت بخوله .. اما فقط دوتا دونه ها ..

 

 

.

..

..

..

Search

.

..

Loading

10%

20%

30%

..

..

..

100%

Done

You are successfully

 

یه چیزیو می خوام از ته قلبم بهت بگم .. همیشه از خدا می خواستم تو زندگی یه همراه خوب بهم بده .. خدا هم یکیشو داد . مال من نوکیاس .. مال تو چیه ؟

 

وقتی دستام خالی باشه ..وقتی باشم عاشق تو قعر دل چیزی ندارم .. که بدونم لایق تو ...(

 

رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست ... بلکه به معنی حضور در درون اوست ..

 

 

آفلاینی...

مهتابترین ستاره تقدیم تو باد
شوق غزلی دوباره تقدیم تو باد
چیزی که به غیر دل ندارم باشد
این زخم هزارپاره تقدیم تو باد

 

 

قلبم را تقدیمت میکنم تا بدانی بی ریاترینم
اشکی برای اندوهت میریزم تا بدانی پر احساس ترینم
شوق وصال حس غریبی است برایت ترسیم میکنم
حس خوشبختی را تا بدانی خوشبخت ترینم
موجی از عشق را بر ساحل وجودت میفرستم
تا بدانی عاشق ترینم و شعرم را تقدیمت میکنم
تا بدانی که من ساده ترینم

 

 

هنگامی که عشق تو را به اشارتی فرا می خواند رهرو عشق باش عاشق شو تیغ های نهفته عشق تو را خسته می کند نوای عشق چنان تند باد شمال در باغ رویاهای تو را اشفته می کند اما عاشق شو. جبران خلیل جبران

 

صد بار به سنگ کینه بستند مرا
از خویش غریبانه گسستند مرا
گفتند همیشه بی ریا باید زیست
آئینه شدم باز شکستند مرا

 

نمی خوام بین منو بین دلش جنگ بشه
نمی خوام عشقی که اون نداره کم رنگ بشه
من فقط یه چیزی از خدا می خوام
واسه یک بارم شده دلش برام تنگ بشه

 

تو اگر مرغ عشق من باشی بازوانم بدون شک قفس اند ؛ واقعاً حیف اگر که این آغوش تنگ باشد برای پرزدنت

اگر یکباره فراموشم کنی در پی من نگرد ؛ زیرا پیش از تو فراموشت کردم

 نه طوطی باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را هدر دهی

هرگز نمی توان سرنوشت را از سرنوشت

دائم برای دیدن هم دیر می کنیم
وقت قرارها همه تأخیر می کنیم
اول برای عشق همه تند می دویم
اما اواسطش همه گیر می کنیم

 

چه فقیر هستیم که با فواره آبی شاد می شویم.
و چه فقیرتر زمانی که می نگریم به کسانی که در کوهی زندگی می کنند و آب چشمه ای از درون خانه شان جاری است.
کنار چشمه شان ....

کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه ی فردا نبود کاش بودی تا برای قلب من زندگی این گونه بی معنا نبود کاش بودی تا لبان سرد من بی خبر از موج و از دریا نبود

 خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه

عشق فراموش کردن خود در وجود کسی است که همیشه و همه جا ما را به یاد دارد

 

همیشه اشخاصی وجود دارند که تورو ناراحت کنند ولی تو نباید امید و اطمینانت روبه همه از دست بدی...فقط برای دفعه دیگه حواست رو جمع کن که چه کسانی

 قابل اعتماد هستند

 

 

شاید یه کسی شب ها برای اینکه خواب تورو ببینه به خدا التماس می کنه شاید یه کسی به محض دیدن تو دستش یخ می زنه و تپش قلبش مرتب بیشتر میشه مطمئن باش یه کسی شب ها به خاطر تو توی دریای اشک می خوابه ولی تو اون رو نمی شناسی

 

وقتی از من پرسیدی عشق چند بخشه؟ یک بار دستم را بالا و پایین بردم و گفتم : یک بخش!!! ولی وقتی تو را شناختم فهمیدم عشق 3 بخشه: آتش تو را دیدن، شادی با تو بودن، اندوه بی تو ماندن)

 

 

مرگ از پنجره ی بسته به من می نگرد زندگی از دم در قصد رفتن دارد روحم از سقف گذر خواهد کرد در شبی تیره و سرد تخت حس خواهد کرد که سبکتر شده است در تنم خرچنگیست که مرا می کاود خوب می دانم من که تهی خواهم شد و فرو خواهم ریخت

 

 

معلم دو خط موازی رسم کرد خط اولی با دیدن خط دومی عاشقش شد و خط دومی با دیدن خط اولی عاشقش شد همین لحظه بود که معلم داد زد هیچ وقت دو خط موازی به هم نمیرسن

 

 

زندکی اجبار است. مرک انتظار است. عشق یکبار است. جدایی دشوار است. فکر تو تکرار است. اکر رفتم تو یادم کن. اکر مردم تو خاکم کن

 

از کنج لبت بوسه ای چون قند گرفتم از قند لبت من مرض قند گرفتم

 

عشق را می گفت شوری در دل است عقل را می گفت نوری در دل است عقل سرعت میدهد بر کارها عشق جرأت میدهد در کارها عقل تنها سینه را زندان کند عشق تنها طعمه رندان کند عقل بی عشق آید و قاتل شود عشق بی عقل آید و باطل شود

 

شاد و خندون باشید

نظرات 14 + ارسال نظر
هستی سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ب.ظ

مرسی خیلی توپ بود
کریسمس مبارک پیشا پیش البته!

[ بدون نام ] جمعه 8 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:09 ق.ظ

سلام
خسته نباشین
خوبین؟

امیر حسین پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:06 ق.ظ

کارت خیی َلیه خوشم اومد فقط چشمآدم اذیت میشه شاید از مانتور منه حالا به نظر من یک وبلاگ نمونه است مخصوصا از ادب معرفت و جک ها و اسمس های عالی اگر میتونی کاری کن که وبلاگت کمی زود تر باز بشه خیلی طول میشه خوب عالیه به نظر من یکی از بهترین وبلاگ های کل اینترنت در ضما درساتو هم خوب بخون تا وبلاگت همیشه گی باشد شاید هم بز هم ر به وبلاگت زدم ولی فعلا خدا نکهدار

امیر حسین اقبال اذر پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ق.ظ

عالیه خیلی خوبه خسته نباشی درس حاتو خوب بخون

امیر حسین اقبال اذر پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:16 ب.ظ

این هم یک جک فقط به خاطره تو دزدیدمش :

غافلگیری
از شخصی می پرسند «چرا قرص هایت را سر وقت نمی خوری؟»
پاسخ می دهد: «می خواهم میکروب ها را غافلگیر کنم.»

امیر حسین اقبال اذر پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:27 ب.ظ

سلام حمید ر ضا یک جک نو آوردم :اشتباه


شخصی میخی را برعکس به دیوار می زد. دوستش از راه رسید و گفت: «تو اشتباه می کنی، این میخ برای دیوار روبه روست.»


امیر حسین جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:24 ب.ظ

مرسی خیلی خوبه خیلی توپ توپ بسکتبال نه فوتبال یک جک با نام من به یک نفر میگن چرا میخندی میگه وا صه خودم جک میگم ......... خنده دار بود ؟

امیر حسین اقبال اذر گل اما عمرش مثل جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ب.ظ

عالیه نمیدانم چکونه تحسین کنم این کاره هنری را فکر کنم جایزه ی بهترین وبلاگ جهان رو بره این وبلاگ -هم با ادب هم با معرفته هم مهربان و هم خوب دیگر چه گویم ایران همیشه جاوید سرزمین رود و خورشید با وجود جوانانی همچون تو آباد کشته - که شهنامه ز نام تو درخشد- چون در زمان فردوسی رایانه نبود اسم تو را بنویسه اصلا تو نبودی وگر نه کناره رستم و کاوه و ارش نام تو را نیز مینوشت

امیر حسین اقبال اذر دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:56 ق.ظ

این هم آدرس پرشین بلاگ من :http://www.riazinafas.blogfa.com/
نذار همه بدونن ها ها ها ها چون فقط وبلاگ باد اهل ریاضی باشن یک سوال از همه میکنم اگه جواب دادن میان تو وب اگه نه هک میشن یا حد اقل سی صد تا ویروس میگیرن آخه گفتن خر کجا دانش کجا
سوال از تو نترس این یک خطر ناک نیست چون من اومدم وب تو ۵۰۰+۵۰۰*۷۰۰+۹۰۰-۵۰۰/۵۲+۵۲/۵۸-۵۸/۵-۵۲۵-قرینه اش بعد از قرینه ۵۲۵¤۵۲۵+ = ۹۲۵۱۵۵۴۲۶۲۵۳۱۵۹۸۸ جواب را بنویس ؟؟؟؟؟؟!!!!؟؟؟؟

عذرا یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام و دمت گرم به بچه های باهال این وبلاگ مرسی تو این هوای داغ مطالبتون خیلی گرم بود.

مهدی عباسی شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:09 ق.ظ http://www.mahdimahdijok.blogfa.com

سلام من فقط به خاطر تو یک وبلاگ باز کردم اما هرگز تو را ندیدم ای عزیزم من همان امیر حسین یا همون مهدی عباسی هستم ای عزیز من کجایی تو را به جان مادرت حمید رضا به وبلاگ من هم سری بزن میدانی که من به خاطر بازدید کننده تو را دعوت نمیکنم عزیزم این همه مدت کجا بودی ای عزیزم من به خاطر تو وبلاگ ساختم من به خاطر وبلاگ تو عاشق اینترنت شدم اما تو هیچ توجه نداشتی چرا عزیزم من تو را مثل برادرم که هرگز نداشتم دوست داشتم ولی تو چرا ؟

علی جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:59 ب.ظ http://ندارم

مرسی حال کردم با حال بود




محمد دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:15 ق.ظ

ها!

سلام وبلاگ خیلی جالبی داری به ما هم سر بزن داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد